نامه حسام الدین مطهری به رهبری

ساخت وبلاگ

شب پیش درحالیکه جامعۀ ایران -فارغ از هر نگرش سیاسی- از همدلی برای وطن حرف می‌زد شما خطاب به دانشجویان پیرو خود گفتید: گاهی دستگاه‌های مرکزیِ فکر، فرهنگ و سیاست، دچار اختلال و تعطیلی می‌شوند که در این وضعیت، باید افسران جنگ نرم، با شناخت وظیفه‌ی خود، به صورت آتش به اختیار، تصمیم‌گیری و اقدام کنند.

دشمن کیست آقای خامنه‌ای؟ مردم دشمن‌اند؟ کسی که مثلِ شما فکر نمی‌کند دشمن است؟ آیا بار معنایی آنچه را گفتید درنظر داشتید؟ عواقبش را چطور؟ بار معنایی کلمۀ آتش به‌اختیار را چطور؟ می‌دانید پیروانِ شما بعد از شنیدن این جملات چه رفتارهایی خواهند داشت؟

 

اندکی پس از سال ۱۳۸۸ در ملاقات با یکی از فعالان فرهنگی نزدیک به شخصِ شما، مبهوت شدم. او با اشاره به چوب‌لباسی دفتر کارش درحالیکه من از همدلی ملی حرف می‌زدم گفت: این را ببین، اگر اتفاق‌های ۸۸ تکرار شود با همین هم شده می‌روم تا کتک بزنم.

کسی که این جمله را گفته نه یک دانشجو، که یکی از معتمدانِ شما در عرصۀ فرهنگ است. او یکی از کسانی‌ست که شما معتقدید کار فرهنگی را نه دولت که آن‌ها باید انجام بدهند. این موضوع را ۲ سال پیش و با طعنه و کنایه خطاب به وزیر وقت فرهنگ و ارشاد گفتید. حالا تصور کنید امثال او جملۀ دیشب را به‌عنوان فرمانی جدید به جا بیاورند.

شبِ گذشته گفتید: همۀ هسته‌های فکری و فرهنگی و علمی و جهادی هرکدام کار کنند، مستقل، آتش به اختیار باشند. البته قرارگاه مرکزی دستور می‌دهد اما چنانچه قرارگاه مرکزی اختلال دارد شما افسران جنگ نرم آنجا آتش به اختیارید.

قرارگاه مرکزی کجاست؟ این تعبیر مبهم به هرکسی اجازه می‌دهد با تعبیرِ مبهم‌تر و خطرناک‌ترِ آتش‌به‌اختیار هر کاری دلش می‌خواهد بکند.

این جملات بذرِ کینه می‌کارند آقای خامنه‌ای. این جملات بذر دشمنی داخلی، بذر اختلاف را آبیاری می‌کنند. این جملات بی‌اعتمادی و خصومت را دامن می‌زنند و انگار جنابعالی ابداً به کلماتی که بر زبان آوردید واقف نبوده‌اید یا آنکه می‌دانستید چه می‌گویید و عامدانه گفته‌اید

این جملات درست در شبی به زبان آورده شده که همه دم از همدلی ملی برابر دشمن می‌زدند. کسانی که حتی خرده‌اعتقادی به شما ندارند هم شبِ گذشته نیروهای امنیتی و نظامی کشورشان را ستایش کردند، با داغدیدگان همدردی کردند و برابر تفرقه ایستادند. چرا؟ چون از همین کشورند. اما گویا شما اصرار دارید آن‌ها را نادیده بگیرید. متأسفانه به‌تازگی نه تنها نادیده‌شان می‌گیرید بلکه نیش و کنایه می‌زنید.

وقتی از ملت حرف می‌زنید انگار منتقدان شما وجود ندارند. وقتی دم از فرهنگ می‌زنید انگار فقط و فقط آنچه خودتان می‌پسندید درست است و بقیه هر چه هست باید منزوی و نابود شود.

 به راستی

چرا پوشش به اختیار نه!

چرا قلم به اختیار نه!

 چرا عقیده به اختیار نه!

چرا انتخاب به اختیار نه!

چراه رفاه و آسایش به اختیار نه!

و چرا ... به اختیار نه!

و چرا فقط آتش به اختیار!

حیف ما و عیب ما نیست که به جای صلح با دولت منتخب، سخن از آتش به اختیار ...

آیا چنین نظام مدیریتی نیاز به دشمنان خارجی دارد؟ و همین اختلافات آشکار و شعله های آتش به اختیار بنیان ملک و ملت را بر تندباد حوادث نمی دهد؟!!

بدگهر را علم و فن آموختن   

      دادن تیغ است دست راهزن

تیغ دادن در کف زنگی مست   

    بِه که آید علم را ناکس به دست

علم و مال و منصب و جاه و قِران     فتنه آرد در کف بدگوهران

...... این مصرع آخر وصف حال امروز ماست

 

پاسخ

 

 پاسخ

 اول : شهیدمطهری فرزندی به نام حسام الدین ندارد این دروغ برای چیست؟

 

دوم: عصبانیت نویسنده از فرمان « آتشِ به اختیار » رهبری است اما قیودی چون « هسته‌های فکری و فرهنگی و علمی و جهادی  » در کلام رهبری راه هرگونه سوء برداشت را می بندد.  البته نگرانی این افراد از این جهت است که قیاس به نفس می کنند زیرادر فتنه 88  ، فتنه گران آتش به اختیار بودن و همه شاهدیم که چه بلواها ، آشوب ها ، جنایت هایی که مرتکب شدند و چه توهین هایی که به امام حسین (ع) ، امام خمینی،  اعتقادات مردم و..... شد و در آخر رهبرانشان آنان را مردم »خداجو « لقب دادند.

 

سوم: برخلاف ادعای در متن رهبری  نه تنها مخالفان و منتقدان را طرد نمی کند بلکه استقبال هم میکند و معتقد است حرف مخالف رهبری جرم نیست و نباید افراد را به غیر انقلابی بودن ، متهم کرد

 

حتی  نسبت به خانم های بد حجاب می فرمایند : «...(خانمی) که  چشمش دارد اشک میریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباخته‌ى به این اهداف و آرمانهاست.   او یک نقصى دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهاى این حقیر باطن است؛ نمى‌بینند. 

 

چهارم : اینکه گفته شود شخصی از نزدیکان شما چنین و چنان گفته ، اعتباری ندارد بخصوص که نویسنده دروغگو باشد( مورد اول)

 

پنجم :   رهبر انقلاب با رهنمودهای خود  مردم و مسئولین را راهنمایی  می کنند تا خودشان راه را پیدا کنند .مثلاً در هیچ انتخاباتی رهبری رای خود را افشا نکرده . در قضیه برجام رهنمودهایی را ارائه کردند تا مذاکره کنندگان به خطا نروند اما وقتی از خط قرمزهای ترسیم شده عبور کردند ، نه آنها را مجازات کرد نه متهم به خیانت و ....

این نقش راهبردی ولی فقیه در نظام مقدس جمهوری اسلامی موجب شده توطئه های دشمنان خنثی شود و کشور از آسیب ها در امان بماند

 

ششم : همدلی و حرف زدن از صلح خوب است اما بهتر است مقطعی نباشد  . ما نشنیدیم انانی که دیروز برای شهادت شهید همدانی  در فضای مجازی جشن گرفتند و انواع تهمت ها را به مدافعان حرم می زدند از گفته های خود اظهار پشیمانی کرده باشند ، تنها ندایی که از این جماعت برخواست این بود که باید با هم باشیم ، دشمنمان مشترک است ، الان وقت همدلی است و.....

 

هفتم : پوشش به اختیار ، قلم به اختیارو.... موارد از مصادیق هرج و مرج و بی قانونی است

 

هشتم : بهتر است با این پیام ها  آب به آسیاب دشمن نریزید، کسی بیشتر از رهبری از دولت ، علیرغم همه ی بدعهدی هاو خطاهای آشکاردولتمردان ، حمایت نکرده  . این رویه ی ولی فقیه است که انتخاب و عزل را به مردم واگذار می کند همچنانکه  امام خمینی (ره) از ماهیت بنی صدر آگاه بود ولی رای مردم را به او تفویض کرد و بعد از اینکه توسط مردم طرد شد نظر خود را اعلام کرد.

در حکومت امیر المومنین (ع) زندانی سیاسی نداشتیم؟...
ما را در سایت در حکومت امیر المومنین (ع) زندانی سیاسی نداشتیم؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shakerdargah بازدید : 100 تاريخ : پنجشنبه 8 تير 1396 ساعت: 19:36